جنگ های مجارستان
جنگ های مجارستان:
بالکان و جنگهای امپراتوری عثمانی و لاویش کبیر
لایوش به همراه سپاه ۸۰ هزار نفره خود در سال ۱۳۴۹ نیروهای استفان دوسان، پادشاه صربستان را در دوکنشین ماچوا و شاهزادهنشین تراوونیا شکست داد.
وقتی دوسان قصد داشت به اراضی بوسنی رخنه کند،
با همراهی نیروهای لایوش توسط استفن دوم، حاکم بوسنی مغلوب شد
و هنگامی که دوسان برای بار دیگر در سال ۱۳۵۴ عمل خود را تکرار کرد این بار مستقیماً توسط لایویش شدیداً در هم کوبیده شد.
این دو پادشاه نهایتاً یک سال بعد یعنی سال ۱۳۵۵ یک پیمان صلح با یکدیگر امضا کردند.
جنگ های مجارستان
لشکرکشیهای بعدی لایوش در بالکان دیگر برای به سلطه و انقیاد درآوردن اراضی و حاکمان محلی نبود
بلکه او قصد داشت صربها، بوسنیاییها، والاچیاییها و بلغارها را گرد محور مذهب کاتولیک رومی جمع کند
تا جبهه مشترکی علیه امپراتوری عثمانی ایجاد گردد.
مطیع کردن اجباری دولتهای ارتودوکس بالکان کار نسبتاً سهلی بود اما تغییر مذهب آنها دشوار مینمود.
با وجود تلاشهای لایوش مردم بالکان نسبت به کلیسای ارتودوکس شرقی معتقد باقی ماندند
و دیدگاهشان همچنان نسبت به مجارستان مبهم بود.
لایوش پیش از تصرف شهر ویدین در ۱۳۶۵، سال ۱۳۵۲ مولداوی را زیر سلطه خود کشید
و یک شاهزادهنشین تابع در آن برقرار کرد. حاکمان صربستان، والاچیا، مولداوی و بلغارستان تابع و خراجگزار او شده بودند.
با این حال آنها به مجارستان قدرتمند به عنوان یک تهدید برای هویت ملی خود مینگریستند.
به همین جهت مجارها نیز هیچگاه نتوانستند به صربها و والاچیاییها به عنوان یک متحد قابل اتکا در مقابله با ترکها بنگرند.
در بهار ۱۳۶۵ لایوش یک لشکرکشی به جانب شاهزادهنشین بلغار در شهر ویدین آغاز کرد. او نتوانست این شهر را دوم می ۱۳۶۵ بگشاید.
این منطقه چهار سال آینده تحت کنترل مجارستان باقی ماند.
سال ۱۳۶۶ ژان پنجم، امپراتور بیزانس برای درخواست کمک در برابر عثمانی که روز به روز بیشتر با دولتهای بالکان در حال درگیری بود
از مجارستان دیدار کرد. در اولین نبرد بین ترکها و مجارها، لایوش توانست همین سال در نیکاپولی نیروهای امپراتوری عثمانی را شکست.
او یک بار دیگر ارتش عثمانی را در سال ۱۳۷۴ در والاچیا مغلوب کرد.
در نبردی که گمان میرود اولین درگیری در مقیاس بزرگ بین مجارها و ترکها بود،
در جریان نبرد نیکوپولیس (۲۵ سپتامبر ۱۳۹۶) نیروهای متحد دولتهای مسیحی و شوالیههای هوسپیتالر
در مقابل قوای بیشمار امپراتوری عثمانی شکست سختی خوردند و عمده نفرات آنها از بین رفتند.
تیمور و دوره جنگ داخلی در عثمانی
با وجود همه این موفقیتها با شکست عثمانی از نیروهای تیمور در سال ۱۴۰۲ در آنکارا و به اسارت درآمدن
سلطان بایزید اول این دولت دچار یک عقبگرد شدید شد.
پس از بیش از یک دهه درگیری و نبردهای داخلی نهایتاً محمد اول بر دیگر رقیبان خود غالب آمد
و توانست امپراتوری عثمانی را تحت لوای امپراتوری بیزانس باز احیا کند.
جنگ های مجارستان
نبرد وارنا
صلیبیون در طول رود دانوب حملات خود را شروع کردند.
گفته میشود مراد پس از اطلاع از نقض معاهده توسط مسیحیان، پیمان شکسته شده را بر درفش جنگی خود زد
گفت: «مسیح، اگر تو خدای پیروان خود هستی آنها را به جهت این خیانت مجازات کن.»
دو لشکر دهم نوامبر ۱۴۴۴ حوالی وارنا در شرق بلغارستان به یکدیگر رسیدند.
نقلها از شمار نیرویهای دو طرف متفاوت است اما احتمالاً صلیبیون قریب به ۳۰ هزار سرباز داشتند
که باید در مقابل نیروهای دو تا سه برابری امپراتوری عثمانی میجنگیدند.
با این وجود هوانیاد توانست تا پایان حمله اولاسلوی یکم، پادشاه لهستان به مواضع دشمن که به مرگ او انجامید،
از خطوط دفاعی خود محافظت کند.
پس از از پای درآمدن اولاسلوی سر او بر نیزهای زده شد و در معرض دید صلیبیون شکست خورده قرار گرفت.
تعداد کمی از سربازان صلیبی توانستند همراه فرمانده خود هوانیاد از مهلکه جان به در ببرند.
نبرد بلگراد
در همین حال که مسئله عثمانی دوباره برای اروپاییها حاد شده بود
و پس از سقوط قسطنطنیه در سال ۱۴۵۳ طبیعی به نظر میرسید که محمد فاتح تمام توان خود را صرف تابع کردن مجارستان کند.
هدف بعد او ناندورفهروار (بلگراد کنونی) بود.
ناندورفهروار یک قلعه مهم و بزرگ دروازه جنوب مجارستان به حساب میآمد.
سقوط این پایگاهٔ میتوانست راه برای امپراتوری عثمانی تا قلب اروپای مرکزی باز کند.
هوانیاد پس از آرام کردن دشمنان داخلی خود را اواخر سال ۱۴۵۵ در جریان محاصره شهر به آن رساند.
به خرج خود انبارهای را دوباره پر کرد، به تسلیح قلعه آن پرداخت و مدافعان آن را به فرماندهی میهلی سلیجگی،
برادر ناتنی و لسلو هوانیاد، بزرگترین پسر خود قدرت بخشید.
او یک ارتش امدادی تشکیل داد و یک ناوگان با دویست کشتی ایجاد کرد.
مهمترین متحد او در این میان جیووانی دا کاپیسترانو، راهب فرانسیسکویی بود
که توانست با بلاغت آتشین کلام خود تعداد زیادی از صلیبیون را گرد بیاورد که عموماً از رعیا بودند
این عده با وجود تسلیحات نسبتاً ضعیف (عمدتاً تجهیزات کشاورزی مانند داس و چنگک) به هوانیاد ملحق شدند
و در صف سایر مزدوران و سواره نظام فصلی او قرار گرفتند.
جنگ های مجارستان
در ۱۴ ژوئن ۱۴۵۶ ناوتیپ ایجاد شده توسط هوانیاد ناوگان امپراتوری عثمانی را نابود کرد. ۲۱
ژوئیه نیروهای سلیجگی در استحکامات شهر یورش سخت ارتش رومیای عثمانی را دفع کردند
و هوانیاد با استفاده از فرصت برهم ریختگی ارتش عثمانی نیروهای در حال عقبنشینی دشمن را تا داخل مقرشان تعقیب نمود.
پس از یک مبارزه شدید اما کوتاه مقر به تصرف مجارها درآمد
تا محمد فاتح از دست از محاصره برداشته به قسطنطنیه (استامبول) برگردد.
با این عقبنشینی یک وضعیت صلح نسبی برای هفتاد سال آینده در مرزهای جنوب شرقی محارستان برقرار شد.
سه هفته پس از شکستن محاصره طاعون در اردوگاه هوانیاد شایع شد
که یازدهم آگوست او را نیز به کام مرگ کشاند. او در داخل کلیسای جامع کاتولیک رومی آلبا ایولیا (در رومانی کنونی) تشیع و کنار برادر کوچک ترش به خاک سپرده شد.
برخی مدعی هستند پس از مرگ هوانیاد، سلطان محمد فاتح،
امپراتور عثمانی با ادای احترام به او گفت: «با این حال که او دشمن من بود،
من از مرگ او غمگینم چرا که جهان چنین مردی به خود هیچگاه ندیدهاست.»
در جریان این نبرد پاپ کالیکتوس سوم دستور داده بود
تمام ناقوسهای اروپا ظهر هنگام به صدا درآیند تا همه معتقدان برای مدافعان شهر دعا کنند.
با این حال خبر پیروزی در نبرد پیش از این دستور به بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله انگلستان و اسپانیا رسید.
به همین جهت از آن پس ناقوسها را برای یادبود این پیروزی نواختند.
پاپ هیچگاه دستور خود را ملغی نکرد تا بسیاری از کلیسایهای کاتولیک و حتی پروتستان تا به کنون رسم نواختن
ناقوس در ظهر را حفظ کنند.
جنگ های مجارستان
جنگهای عثمانی و ماتیاش کوروینوس
ماتیاش کوروینوس، پسر هوانیاد پس از درگذشت لاسلوی پنجم، پادشاه بی فرزند مجارستان در سال ۱۴۵۷
با تلاش پاپ کالیکتوس سوم در سال ۱۴۵۸ به سن پانزده سالگی در شهر بودا،
پایتخت وقت امپراتوری به عنوان پادشاه مجارستان تاجگذاری کرد.
ماتیاش در سال ۱۴۷۱ حکومت صربستان را در مناطق جنوبی مجارستان جهت حفاظت از سرحدات
مقابل امپراتوری عثمانی از نو بنیاد نهاد. در سال ۱۴۷۹ یک لشکر امپراتوری عثمانی که ترانسیلوانیا را مورد تاخت و تاز قرار داده بود،
به همراه نفرات معدود متحد خود، والاچیا در اورشتیه در نبردی موسوم به «حقل الخبز»
مقابل یک لشکر مشترک از مجارستان و صربستان قرار گرفت و به شدت شکست خورد و اکثر نفرات آن کشته شدند.
همین سال ماتیاش یایجه را دوباره تصرف کرد و با بیرون راندن عثمانی از شمال صربستان تو پایگاه نظامی در این شهر و سربرنیک ایجاد
نمود.
در سال ۱۴۸۰ نیرویی از امپراتوری عثمانی موفق شد بندر اوترانتو در بدنه اصلی خاک ایتالیا را پس از یک محاصره
کوتاه به تصرف خود درآورد.
با رسیدن سربازان عثمانی به نزدیکیهای قلمرو اش، پاپ با احساس خطر جدی دست به دامان ماتیاش شد.
ماتیاش با اعزام قوایی توانست این شهر را پس از ۱۳ ماه از امپراتوری عثمانی پس بگیرد.
آلمان و تحولات اروپا در آستانه جنگ اروپایی اول
وحدت آلمان در فاصلهٔ سالهای ۱۸۴۸ تا ۱۸۷۱ صورت پذیرفت و نتیجهٔ جنگهایی بود
که ویلهلم یکم پادشاه پروس به تحریک بیسمارک با اتریش و فرانسه به راه انداخت.
ویلهلم اول، پس از رسیدن به پادشاهی، بیسمارک را به نخستوزیری برگزید.
اولین جنگ بین پروس و دانمارک بود که علت آن اختلاف بر سر دوکنشینهای شلسویگ، هلشتاین و لونبورگ بین پادشاه دانمارک و
اتحادیهٔ ایالتهای آلمانی بود.
بیسمارک از دولت اتریش دعوت نمود تا با پروس در حل اختلاف بین اتحادیهٔ ایالتهای آلمانی و دانمارک همراهی کند
و از آنجا که هر دو کشور از کریستیان پادشاه دانمارک خواستند از انضمام شلسویگ به خاک خود چشم بپوشد
و پادشاه دانمارک به این امر راضی نشد آن دو کشور با ۹۰ هزار سپاه به دانمارک حمله کردند.
سپاهیان کریستیان به علت کمی نیروها شکست خوردند
و او درخواست صلح نمود و سرانجام به موجب عهدنامهای که در وین منعقد شد دانمارک رسماً از دوکنشینهای سه گانه چشم پوشید.
پروس دوکنشین لونبورگ را تصرف کرد و اتریش ۱۵ میلیون مارک غرامت از آن دوکنشین گرفت
و حکومت دو دوکنشین دیگر نیز بین دو دولت تقسیم شد.
جنگ های مجارستان
بیسمارک پس از جنگ دانمارک درصدد بود بین پروس و اتریش نیز جنگی ایجاد کند،
ولی برای احتیاط ابتدا با ناپلئون سوم امپراتور فرانسه دوست شد و او را راضی نمود
تا در جنگ بین پروس و اتریش بیطرف بماند و سپس با ویکتور امانوئل دوم پادشاه ایتالیا بر ضد اتریش معاهدهای منعقد ساخت.
پس از آن، اتریش را متهم کرد که در حکومت هلشتاین از رعایت منافع مشترک دو دولت خودداری کردهاست.
همچنین موضوع تغییر وضع اتحادیهٔ دولتهای آلمانی را پیش کشید
و مجلس اتحادیهٔ ایالتهای آلمانی به اتریش اعلان جنگ داد.
جنگ سادو که آلمانیها آن را کونیگراتس میگویند نتیجهٔ درگیری بین پروس و اتریش را مشخص نمود.
بعد از آن دیگر اتریشیها مقاومت جدی نکردند و در فردای جنگ سادو، فرانسو ژوزف درصدد برآمد
که با ناپلئون سوم صلح نماید. به موجب معاهدهٔ پراگ، ایالات شلسویک هولشتاین، هانور الکنرال،
هس و فرانکفورت ضمیمهٔ پروس گردید و پروس، که تا این زمان دو قطعهٔ جداگانه بود، به یک مملکت تبدیل شد.
بعد از این، بیسمارک با ممالک واقع در شمال رودماین در مورد تشکیل یک اتحادیه جدید به مذاکره پرداخت
و این هیئت به اسم ممالک مجتمعهٔ آلمان شمالی در ماه آوریل ۱۸۶۷ تشکیل گردید که شامل ۲۲ مملکت
یعنی تمام ممالک آلمان به جز آلمان جنوبی (ممالک باویر و ورتامبرگ و گراندوشه باد) میشد.
جنگ های مجارستان
جنگ فرانسه با آلمان
بیسمارک پس از غلبه بر اتریش درصدد به راه انداختن جنگ پروس با فرانسه بود.
این جنگ دو علت داشت: اولاً ارادهٔ بیسمارک در تکمیل وحدت آلمان به وسیلهٔ منظم کردن ممالک جنوبی
به ممالک مجتمعهٔ شمالی که برای موفقیت در این امر لازم بود احساسات ضد پروسی را در ممالک جنوبی به وسیلهٔ احساسی قویتر که کینه نسبت به فرانسه (دشمن ارثی) بود از بین میبرد؛
ثانیاً دولت فرانسه نتوانست در موقع مساعد اقدامات لازم را انجام دهد و تظاهراتی جنگجویانه داشت.
دولت فرانسه از بیسمارک قسمتی از اراضی باویر در ساحل رود رن و همچنین شهر مایانس را تقاضا نمود (پنجم اوت ۱۸۶۶)
و چون بیسمارک جواب داد که این تقاضا در حکم جنگ است این تقاضا پس گرفته شد؛
ولی طولی نکشید که فرانسه در ۲۰ اوت الحاق فوری لوکزامبورگ و اجازهٔ الحاق بلژیک را در موقع مساعد درخواست نمود
و در مقابل: اولاً به پروس این آزادی عمل را میداد که در آلمان جنوبی مثل آلمان شمالی آزادانه عمل کند،
ثانیاً حاضر شد با پروس قرارداد تعرضی و تدافعی منعقد نماید.
جنگ های مجارستان
بیسمارک هم پیشنهادهای ناپلئون را فوراً با شاهان باویر و ورتمبرگ اطلاع داد و آنها خشمگین شده
و قراردادهای نظامی با ویلهلم اول منعقد ساختند. بدین ترتیب،
اهالی ایالتهای جنوبی آلمان هم نسبت به فرانسه بدبین شدند.
لوکزامبورگ ملک شخصی پادشاه هلند بود و او راضی شد به ۹۰ میلیون فرانک آن را به فرانسه بفروشد؛
اما این خبر هیجانی در آلمان برانگیخت و بیسمارک پادشاه هلند را مجبور ساخت از فروش لوکزامبورگ خودداری نماید
و سرانجام این موضوع در کنفرانس لندن مورد بررسی قرار گرفت.
اختلاف دیگر بر سر سلطنت اسپانیا بود که در ۱۸۶۸ نام پرنس لئوپلد پسر عم پادشاه پروس به میان آمد
و این امر هم موجب نگرانی فرانسه گردید.
جنگ های مجارستان
سرانجام در روز سهشنبه ۱۹ ژوئیه ۱۸۷۰ ناپلئون رسماً به دولت پروس اعلان جنگ داد
و در دوم اوت جنگ آغاز شد و تا شش ماه ادامه یافت. در پایان کار فرانسویان شکست خوردند.
به موجب عهدنامهٔ فرانکفورت فرانسه مجبور شد آلزاس و لورن را به آلمان واگذار کند،
یک میلیارد دلار غرامت بدهد و اجازه دهد آلمان استحکامات مهم فرانسه را تا زمان پرداخت غرامت در تصرف داشته باشد.
شکست فرانسه در ۱۸۷۱ موجب تشکیل امپراتوری آلمان گردید،
باویر، ورتمبرگ و باد به اتحادیه آلمان شمالی پیوستند و پادشاه پروس ویلهلم اول به مقام امپراتوری رسید.
امپراتوری ۲۵ دولت نامتساوی و همچنین سرزمین آلزاس و لورن را که از فرانسه جدا شده بود شامل میشد.
مجلس امپراتوری (رایشتاگ) با آرای عمومی انتخاب میشد و احزاب برجستهٔ آن عبارت بودند
از محافظهکاران، کاتولیکها، آزادیخواهان و سوسیالیستها. بیسمارک سیاست جهاد برای تمدن را در پیش گرفت و اصلاحاتی انجام شد.
جنگ های مجارستان
اتفاق امپراتوران سه گانه
دولت آلمان پس از آن که بر امپراتوریهای اتریش و فرانسه پیروز شد قدرتمندترین دولت اروپا گردید
و قوای نظامی آن بر سایر کشورها برتری یافت ولی از انتقام فرانسه بیم داشت و میترسید
دول بزرگ اروپا بر ضد او متحد شوند. به همین علت پس از مصالحهٔ فرانکفورت،
با اتریش طرح دوستی ریخت. در سال ۱۸۷۱ در طی ملاقات ویلهلم اول و فرانسوا ژوزف این پیمان محکم شد.
سال بعد الکساندر دوم تزار روسیه، که شخصاً به امپراتور آلمان علاقهمند بود،
با آن دو دولت همراه شد و این پیمان به اتفاق امپراتوران سهگانه معروف شد. (اکتبر ۱۸۷۳)
جنگ روسیه و عثمانی
جنگ بین روسیه و عثمانی که در ۱۸۷۷ آغاز شده بود به پایان رسید
و روسها در سوم مارس ۱۸۷۸ معاهدهٔ سن استفانو را به ترکها تحمیل نمودند.
برای رفع اختلاف در این مورد، کنگرهٔ برلین در ژوئیه ۱۸۷۸ بین کشورهای اروپایی تشکیل شد.
تزار نسبت به بیسمارک و روشی که در کنگره اعمال کرده بود خشمگین بود و الکساندر دوم رهبر آلمان را به مانند
یک خائن نگاه میکرد و در نتیجه، اتفاق سه امپراتور از بین رفت.
همچنین در سال بعد رقابت روسیه و اتریش در بالکان موجب مداخلهٔ آلمان شد
و چون اتریش از نژاد ژرمن بود آلمان از اتریش طرفداری کرد. از این رو اتحاد سهگانه به اتحاد دوگانه تبدیل شد.
به موجب این معاهده آلمان و اتریش قبول نمودند که در هنگام لزوم به هم یاری برسانند و هیچگاه جداگانه با دشمن صلح نکنند.
جنگ های مجارستان
شکلگیری اتحاد مثلث
سه سال بعد در سال ۱۸۸۲ پیمان دوجانبه به پیمان سهجانبه تبدیل گردید
و ایتالیا به آن ملحق شد. بر اساس مواد محرمانهٔ این پیمان،
اگر ایتالیا یا آلمان مورد حملهٔ فرانسه واقع میشد هر سه کشور با مهاجم وارد جنگ میشدند.
ایتالیاییها، که از قدرت دریایی ترس داشتند، اعلام کردند
اگر بریتانیا در این حملات شرکت داشته باشد، این پیمان اجرا نشود.
چون ایتالیا از تصرف تونس توسط فرانسه در ۱۸۸۱ ناراضی بود و از طرف دیگر آلمان به آن کشور پیشنهاد کرده بود
که برای حفظ لیبی کمکش کند. در نتیجه، ایتالیا نیز مایل بود که وارد اتحاد با آلمان شود (اکتبر ۱۸۸۱).
این اتحاد در ابتدا پنج ساله بود ولی بعداً در سالهای ۱۸۸۷ و ۱۸۹۱ و ۱۹۰۲ و ۱۹۱۲ تجدید شد.
در این اتحاد مثلث، آلمان بر دو دولت دیگر مسلط بود و آنها غالباً تابع دستورهای آلمان بودند و
در اختلافات بین اتریش و ایتالیا، آلمان همیشه واسطه بود ولی بیشتر از اتریش حمایت مینمود.
همچنین قراردادهای مخصوصی در مورد طرابلس، آلبانی و مقدونیه
و ممالک بالکان بین دولتهای سهگانه امضا شد که موجب تحکیم اتحاد مثلث میگردید.
در بین این سه دولت اختلافاتی هم وجود داشت؛ ایتالیا و اتریش در شبه جزیرهٔ بالکان
و قسمت شرقی مدیترانه با هم اختلاف داشتند و ایتالیا از اتحاد با اتریش ناراضی بود، ولی چون اتحاد
با آلمان را برای جلوگیری از تجاوزات اتریش ضروری میدانست مجبور به تحمل بود.
در سال ۱۹۱۱، که ایتالیا با عثمانی بر سر طرابلس در حال جنگ بود،
این خطر وجود داشت که اتحاد ایتالیا و آلمان از بین برود؛ زیرا آلمان از دربار قسطنطنیه امتیازات خوبی گرفته بود
و برای عثمانی اسلحه و مهمات میفرستاد. بنابر این در اتحاد مثلث وحدت واقعی بین کشورهای ژرمنی نژاد آلمان و اتریش بود
و ایتالیا چندان به حساب نمیآمد. ایتالیا هم ظاهراً در اتحاد مثلث بود و از سال ۱۹۰۱در واقع با متحدین نبود
و روش خاصی را در پیش گرفت.
جنگ های مجارستان
جنگ های مجارستان-جنگ های مجارستان چگونه شکل گرفت-جنگ های مجارستان به نفع کدام کشور تمام شد-پیروز جنگ های مجارستان کدام کشور بود-قهرمان جنگ های مجارستان